ماجرا از اين قرار بود كه زن جوان به شوهرش گفته بود از سوي مردي مورد آزار جنسي قرار گرفته و آن مرد از اين رابطه فيلمبرداري كرده و حالا ميخواهد از او اخاذي كند.
مرد هم كه به همسرش خيلي اعتماد داشت، جواني كه به همسرش تعرض كرده بود را به خانه كشانده و او را به قتل رسانده بود.
متهم از ابتداي بازداشت يك حرف را در بازجوييها زده بود و تاكيد كرده بود كه همسرش مورد آزار قرار گرفته و از او دفاع كرده بود، اما زن جوان ادعاهاي مختلفي مطرح كرده بود.
در بررسيها متوجه شديم زن جوان با مقتول رابطه داشته و اين رابطه به زور نبوده است بلكه با تمايل كامل زن جوان بوده، اما مقتول بعد از چندبار رابطه با اين زن تصميم ميگيرد از او اخاذي كند و همين هم آغاز درگيري بين آنها شده بود.
زن جوان وقتي ديده بود چارهاي ندارد و نميتواند پول درخواستي مقتول را آماده كند، موضوع را به شوهرش گفته بود، اما نه همه واقعيت را. اين زن ادعا كرده بود مورد تعرض قرار گرفته و در نهايت باعث شده بود تا دو مرد باهم دعوا كنند و يكي ديگري را بكشد.
زماني كه پرونده براي رسيدگي آماده شد و متهمان در دادگاه حاضر شدند، مرد جوان كه قاتل بود و متهم رديف اول يكبار ديگر هر آنچه اتفاق افتاده بود را گفت. بعد همسرش در جايگاه حاضر شد.
او سعي كرد واقعيت را پنهان كند و گفت كه مورد آزار قرار گرفته است، اما من و همكارانم او را سوالپيچ كرديم و گفتيم كه فيلم به دست آمده نشان ميدهد تو رضايت كامل داشتي. اين زن نتوانست جواب دهد و حرفي براي گفتن نداشت.
هرچند مقتول هم آدم خوبي نبود، اما زن جوان هم با دروغگويي به شوهرش او را وادار به جنايت كردهبود.
وقتي متهم رديف اول واقعيت را فهميد رو به همسرش كرد و گفت اول بايد تو را ميكشتم زن خيانتكار!.
بعد از پايان جلسه دادگاه، مرد به پرداخت ديه محكوم شد و همسرش را به جرم معاونت در قتل و رابطه نامشروع به شلاق و 15 سال حبس محكوم كرديم